قبله

قبله

به نام آنکه قبله ام بخشید تا سر در گم کوچه های شهر نباشم......
قبله

قبله

به نام آنکه قبله ام بخشید تا سر در گم کوچه های شهر نباشم......

درد دل... ...

حرفهای پنجره هم تکراری شده

تنهایی تازه ترین حسی است 

کهبه حرفهای دلم گوش میدهد

با سکوتش به من میگوید :

آرام باش

تو تنها نیستی.

آفتاب طلوع خواهد کرد ...

غروب برای خورشیدی که طلوع دارد معنایی ندارد  

    

   ابر ها آمدند و رفتند تو ماندی ، کوها بر سر انگشت پا یشان ایستادند اوج گرفتی ، زمین روی برمیگرداند باز گرمابخشش هستی ، پتوی زمین را بعد از خواب زمستانی تو کنار میزنی .  

       

   سالهاست به قبله نگاه میکنم به امید روزی که غروب به پایان رسد و دیگر سایه ای برای استراحت نباشد.

هندسه... ...

مکعبی ساختی روی کره ای خاکی فرمودی که انسان دایره ای به مرکزیتش بسازد و از مثلث منعشان کردی  هدایت را خط مستقیم خواندی زندگی را منحنی ساختی و در وجود تمامی آنها بینهایت نقطه قرار دادی بعد به همه ریاضیاتت نور بخشیدی حالا برایم بنویس : 

معادله خطی که به قبله میرسد چیست؟

انتظار... ...

   باز هم انتظار آمدنت مرا به کشیدن معتاد کرد ، شبها بیدار می مانم وبه دیوار نگاه میکنم  تا راز ایستادگیش را کشف کنم. 

    هر روز ، لرزشی را در قلبم حس میکنم ، خانه های امید زیادی را ویران میکند، ولی دیوار هنوز محکم به من نگاه میکند. 

   دوست دارم پیاده بروم به تنها خانه امیدم دورش بگردم ، صدایش کنم ، اوبه من بخندد من بی محلی کنم او صدایم کند تا لذت شنیدن اسمم را با صدای او بچشم او به نگاه من خیره شود باد به موهایم بیندازد و شانه ام را محکم بگیرد ، او را از همان اول باید میافتمش در همان دیواری که به من نگاه می کرد ، انگار می خواست چیزی بگوید و فرشته ای مأمور بود جلوی دهان دیوار را بگیرد. 

حالا می فهمم وقتی من ، به دیوار نگاه می کردم  ، 

رو به قبله بیدار نشسته بودم.

آخرت... ...

آنقدر سر به سنگ گزاشتم 

 

پیشانیم شکست 

 

و خدا از رگهـــــــایم بیرون زد 

 

در آخرت ، 

 

نمازم را شکسته میخوانم