قبله

به نام آنکه قبله ام بخشید تا سر در گم کوچه های شهر نباشم......

قبله

به نام آنکه قبله ام بخشید تا سر در گم کوچه های شهر نباشم......

شیشه خرده... ...

با کفش به دنیا بیا

اینجا پراز

شیشه خرده است

آهسته بگرد

کسی بیدار نشود

اثر انگشتهای روحم را پیدا کن

هرچند مدرکی نگذاشته

ومن...

بجایش در بند مانده ام

محمد واعظی خامنه 16 شهریور 1390 ساعت 21:09

نظرات 4 + ارسال نظر

ویدا 17 شهریور 1390 ساعت 20:20 http://www.rozeaftabi.blogfa.com

نه خسته ام
نه به اوازهای تکراری دل بسته ام
میان خانه هایی تورا جا گذاشته ام
که ریشه هایش از زمین بیرون زده اند
تا بین خاطره ها جا نمانند

س-ل-ا-م د-ا-د-ا-ش-ی
اولا خیلی خوشحالم که کار نسبتا بلندتری ازت شنیدم
ثانیا پایان بندیه تمام کارات اتفاقای خیلی خوبی می افته
ثالثا چقد خوبه که ذهنیتت بسته نیست
میخوام بگم دوست دارم که فضاهای جدیدتری هم ازت ببینم که البته میبینم و دیدم
اما برداشتی که من از این کار کردم ممکنه زیاد شبیه برداشت بقیه نباشه اما برداشتمو دوست داشتم
درسته که به قول زینب مولوی روح اثر انگشت نداره چون
نمیتونه چیزیو لمس کنه
اما حس کردن اینکه هست و ممکنه دیگران از بودن روح با خبر شن رسونده بود اما اثر انگشت شاید اثر دیگه ای رو می اوردی بهتر بود بنظر من تا کید میکنم فقط نظر منه و اینو میپسندم
من با کلیت مشکل نداشتم
اما واقعا ممنون که همچنان پابرجایی و به روزترینی

هر جور که بلد بودی این اسم خدا رو تیکه تیکه کردی ها آبجی مرسی آبجی فعال پر انرژی ممنون

نفیسه مهرابی بیان 18 شهریور 1390 ساعت 15:19 http://69nafi3.blogfa.com

ویدا جون این یعنی خدا بود که میگفت ؟
چه جااالب . قشنگ بوداااا مررررسی ...
راست میگه دنیا .......................... بماند !
نه . خوشم اومد .
واقعا خوشم اومد .
احسنت ت ت ت ت .

مرسی لطف دارید . ولی به نظر خودم هم این کار ایراد داره.

ونوس رستمی 18 شهریور 1390 ساعت 16:12

بازم سلام...
بازم میگن دیر رسیدن بهتراز..بازم ممکن بود تصادف کنم!!!
بازم و اما شعر: این شعرم علت و معلول زیاد داشت...هی مخاطبو با یه معادله روبرو میکنید.
"باکفش بدنیا بیا"خیلی خوبه-با "آهسته بگرد کسی بیدار نشود"موافق نیستم.سطحیه-تمایز روح از"من"نتونستم درک کنم.این شعرم تفکر قوی ای داره.کاش یکبار دیگه مینوشتیدش(چی گفتم؟)
برای پست لباس شیشه ای نظر گذاشتم....